به گزارش راهبرد معاصر؛ میتوان گفت مساله قره باغ و این رشته سر دراز دارد و این قصه پر غصه کماکان ادامه دارد. داستان به گذشته های تاریخی برمی گردد. بحران از سال 98 در قره باغ ایجاد شد و از چندین سال قبل و شاید از اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزده و حتی از قرن یازده نشات می گیرد و بعد از جنگ جهانی اول ارامنه به آن منطقه انتقال داده شدند و قسمت ارمنی نشین منطقه بیشتر شد و ترکیب جمعیتی قره باغ کوهستانی قبل از فروپاشی شوروی به این صورت بود که 140 هزار نفر ارمنی و 40 هزار نفر آذری بودند. البته این در ترکیب جمهوری سوسیالیستی آذربایجان بود. بعد از انقلاب آذربایجان قره باغ و بقیه شهرهایی که امروز در اختیار ارمنستان است در نقشه آذربایجان بود و آذربایجان با این ترکیب به عضویت سازمان ملل درآمد و به عنوان یک واحد سیاسی شناخته شد. دو سال قبل از زمزمه ها فروپاشی شوروی تحرکاتی شروع شد. مثلا جمهوری خودمختار نخجوان جزو ترکیب آذربایجان است اما برای اینکه به نخجوان بروند باید از طریق خاک ارمنستان گذشت. دومین مطلب این است که بین قره باغ و ارمنستان شهر لاچین قرار گرفته است که شهری از آذربایجان است. لذا از زمانی که اشغال شروع شد ارمنی ها ابتدا قره باغ را گرفتند و سپس لاچین و بعد سوچای همچنین اطراف قره باغ و چند شهر اطراف گرفته شد تا توان چانه زنی بالا برود. البته ارمنی ها توانایی این کار را نداشتند و هر حرکتی انجام شد به کمک تلویحی روسیه بود.
ارمنستان تمام امکانات روسیه را به کار گرفت. ارتش چندم شوروی در قفقاز جنوبی بود و در گرجستان و آذربایجان و ارمنستان مستقر بود چون گرجستان و ارمنستان نمی خواستند بعد از استقلال این ارتش آنجا بماند خواستار ترک منطقه توسط ارتشیان شوروی شدند و روس ها این نیروها را به جنوب ارمنستان منتقل کردند و قراردادی 49 ساله بست و پایگاه نظامی خود را در منطقه گیومری احداث کرد. از این به بعد سرنوشت نظامی و سیاسی ارمنستان در دست روسیه بود و سربازان روس از مرزهای ارمنستان حفاظت می کردند. روسیه این بحران را ایجاد کرد و تا آبان 74 بیست درصد از خاک آذربایجان اشغال شده بود. در آن مقطع ایران نیز در اردیبهشت 1371 میانجی گری کرد. ریاست جمهور وقت آذربایجان و ارمنستان به ایران آمدند و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی صحبت هایی داشت و بیانیه ای منتشر شد ولی این میانجی گری با دخالت روس ها پا در هوا ماند چون هم زمان با انتشار بیانیه تهران شوشا با کمک عوامل روسیه و همکاری ستون پنجم آذربایجان اشغال شد در حالیکه این منطقه روی بلندی قرار داشت و آن زمان گفته می شد حتی چند دختر بچه با سنگ پرانی از ارتفاعات می توانستند مانع از اشغال شوند و روسیه با این کا ر به طور غیر مستقیم به ایران پیام داد تا وارد این قضایا نشود و از آن زمان ایران وارد میانجی گری نشده است. در سال 94 معاهده بیشتک امضا شد و آتش بس برقرار شد این بحران توسط گروهی از سازمان ملل حل شد.
هر مسأله نظامی در نهایت به راهکار سیاسی می رسد وباید از طریق مذاکره حل شود. ارمنی ها با کمک روس ها و سکوت آمریکا و اروپا این خاک را گرفته اند و مرتبا بازی در می آورند. سازمان ملل نیز کاری نمی کند و چهار قطعنامه شورای امنیت نیز عملی نشده است و ارمنستان نیروهای خود را عقب نمی برد و تمامیت ارضی آذربایجان حفظ نمی شود. کلید ماجرا بیشتر در دست روسیه است. گاهی روسیه یا ارمنستان منافعی دارند و از این جهت هر چند وقت یکبار تنشی در این منطقه ایجاد می کنند.
به نظر می اید، ایران علی رغم اینکه همسایه دو کشور است نقشی آنچنانی ندارد ضمن اینکه مواضع ایران بیشتر مورد پسند ارمنی ها است. به طور مثال ایران با فروش گاز به ارمنستان در تقویت این کشور نقش دارد. اما راه حل قطعا سیاسی است ولی هر کشوری که بخواهد پشت میز امتیاز بگیرد باید پشتوانه اقتصادی و نظامی قدرتمندی داشته باشد. متاسفانه این بحران کوچک به بازی بزرگان تبدیل شده است و آمریکا و روسیه و ترکیه از هر سو دخالتی دارند و مانع از حل اساسی مساله است. ارمنستان خاک آذربایجان را در اختیار دارد و می توان گفت این بازی بیشتر به ضرر آذربایجان است که نمی توان از طریق نظامی وارد حل مساله شود. این بحران به این شکل منجمد شده و کاری از جهان اسلام و سازمان ملل بر نمی آید. آخرین توافق در مادرید اسپانیا بود تا مشکل به صورت مرحله ای حل شود. و ابتدا چند شهر آزاد شود و سپس به سراغ قره باغ بروند آذربایجان در مورد منطقه قره باغ اعلام کرده است که اجازه خود مختاری کامل می دهد ولی روس ها مایل نیستند و می خواهند در این منطقه حضور داشته باشند. روسیه اساسا از این ابزار استفاده می کند تا آذربایجان را در حیطه نفوذ خود بگیرد. پوتین به دنبال این است که سایه روسیه بر کشورهای پیرامونی باشد. به نظر نمی رسد این بحران به زودی حل شود چون قدرتهایی در این تنش منافعی دارند که موجب ادامه داشتن بحران می شود.